تا که نشنوم من بانگ دلخراشي
اي دل جنوني بي سبب به خوني
بگذرد به يک چرخ آتش دروني
دايم از چه نالي بند جاه و مالي
جاهد اين جهان است خوابي و خيالي
اي بشر چه هستي غير خودپرستي
جز به حب دنيا دل تو بر چه بستي
اصل شعر از امیر جاهد:
در بهار امید - باید آنچه رویید
از دریچه ی دل - دید و چید و بویید
در کنار گلزار - از شراب گلنار
گو فلک نباشی ای جهان بپاشی
تا که نشنوم من بانگ دلخراشی
جام باده ای چند - با نگار و دلبند
نوش و زن به دنیا - پشت پا و لبخند
کاین عروس گردون - وین انیس مجنون
کی دهد دل و دست - جز به مردم دون
این دوروزه خوش باش - بر حذر ز کنکاش
جز به همدم خویش - راز دل مکن فاش
ای دل جنونی بی سبب به خونی
بگذرد به یک چرخ دوره کنونی
دایم از چه نالی - بنده جاه و مالی
جاهد این جهان است - خوابی و خیالی
ای بشر چه هستی - غیر خود پرستی
جز به حب دنیا - دل تو بر چه بستی
این تصنیف ساخته ی امیر جاهد و هم سروده ی اوست. یادش بخیر