هیچ صبح دم نشد فلق
چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکرد
ز روی مهت جانا پرده بر گشا
در آسمان مه را منفعل نما
به ماه رویت سوگند
که دل به مهرت پایبند به طره ات جان پیوند
قسم به زند و پازند
به جانم آتش افکند خراب رویت یک چند
بیا نگارا جمال خود بنما
ز رنگ و بویت خجل نما گل را
رو در طرف چمن بین
بنشسته چو من
دل خون بس ز غم
یاری غنچه دهن
گل درخشنده چهره تابنده غنچه در خنده بلبل نعره زنان
هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان
ز جور مه رویان شکوه گر سازی
به ششدرمحنت مهره اندازی
همچون سالک دست خود بازی
همچون سالک دست خود بازی
در زیر میتوانید این تصنیف را با آواز و اجرای سنتور سهراب بشنوید.
دستگاه: آواز ابوعطا
ضرب: شش ضربی
سازنده تصنیف: عبدالحسین برازنده
شعر : حسن صدر سالک
خواننده اصلی : جلال تاج اصفهانی
خوانندگان دیگر: سیما بینا، علی اصغر شاه زیدی، علیرضا افتخاری (شاگرد تاج)
این تصنیف در ابتدا توسط جلال تاج اصفهانی خوانده شده که به همراه گروه ارکستر اجرا شده است.