
آواز ابوعطا (14)
دل در آتش غم رخت تا که خانه کرد
دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد
آفتاب عمر من فرو رفت
ماهم از افق چرا سر برون نکرد
منتشرشده در
آواز ابوعطا
منتشرشده در
آواز ابوعطا
نه کسی آید به برم نه ز کس باشد خبرم
به خدا هر جا گذرم تو جلوه گری
سوی تو آزرده دلم به بلا خو کرده دلم
به غمت پرورده دلم ای اشک فریب
منتشرشده در
آواز ابوعطا
جور بکن که حاکمان جور کنند بر رهی
شیر که پایبند شد تن بدهد به روبهی
از نظرت کجا رود ور برود تو همرهی
رفت و رها نمیکنی آمد و ره نمیدهی
منتشرشده در
آواز ابوعطا
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
منتشرشده در
آواز ابوعطا
ای کبوتر از آشیان کرانه کردی
بی سبب چرا ترک آشیانه کردی
یادی از رفیقان آشنا نکردی
زین مکان که با عاشقان پریدی
منتشرشده در
آواز ابوعطا
منتشرشده در
آواز ابوعطا
بهار دلکش رسید و دل بجا نباشد
از اینکه دلبر دمی بفکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
منتشرشده در
آواز ابوعطا
دل هوس)2 سبزه و صحرا ندارد ندارد ندارد
میل به گل گشت و تماشا ندارد ندارد ندارد
دل سر همراهی با ما ندارد ندارد
خون شود این دل که شکیبا ندارد ندارد)2
منتشرشده در
آواز ابوعطا
منتشرشده در
آواز ابوعطا
منتشرشده در
آواز ابوعطا
منتشرشده در
آواز ابوعطا
ما در خلوت به روی
ما در خلوت به روی غیر و ببستیم)2
از همه باز آمدیم و با تو نشستیم)2
هر چه نه پیوند یار)2
رو بود و بریدیم
منتشرشده در
آواز ابوعطا
(به تیغم گر زنی)2
دستت نگیرم ، ماه من
ای سرو بلند بالا
رویت را به ما بنما
وگر تیرم زنی
منت پذیرم، ماه من
منتشرشده در
آواز ابوعطا