چهارشنبه, 19 -2669 20:34

نازار دلـــی

نوشته شده توسط حبیب سماعی
این مورد را ارزیابی کنید
(1 رای)
حبیب سماعی حبیب سماعی دانشنامه سنتور

نازار دلـــی را که تـــو جانــش باشی

معـــشوقـــه پـــیـدا و نهانــش باشــــی

(زان میــتــرسم کــه از دل آزاری تــــو)2

(دل خون شود و تو در میانش باشی)2

 

دانی که به دیـــدار تـو آیم چونم تشنه  (یا در اصل شعر ، وه وه که به دیدار تو چونم تشنه)

هـر لحظه کـه بینمت فزونـــــم تشنــه  (یا در اصل شعر ، چندانکه ببینمت فزونی تشنه)

(من تشنه آن دو چشم مخمور توام)2  (یا در اصل شعر، من بندهٔ آن دو لعل سیراب توام)

(عالم همه زین سبب به خونم تشنه)3 ( یا در اصل شعر، عالم همه زانست به خونم تشنه)

 

شعر: قسمت اول شعر از رباعیات ابوسعید ابولخیر هست و قسمت دوم از رباعیات مولوی. اصل شعر کمی با آنچه امروز یا دیروز در اجراها خوانده میشده متفاوت است. 

آهنگ : حبیب سماعی

دستگاه : شور

خواندن 5172 دفعه آخرین ویرایش در شنبه, 28 تیر 1399 21:15
محتوای بیشتر در این بخش: « هر چه کنی ، بـکـن مـکـن شنیدم ماهی »

دیدگاه‌ها  

آرمان هاشمیان
بسیار عالی

شما نمیتونید نظری درج کنید چون هنوز در سایت لاگین نکرده اید. برای درج نظر حتماً در سایت وارد شوید و یا اگر حساب کاربری ندارید یکی ایجاد کنید.
به این لینک برای ایجاد حساب کاربری مراجعه کنید
ایجاد حساب کاربری و یا ورود به سایت