
دستگاه شور (27)
تصنیف قدیمی شور ، هر که را که بخت دیده میدهد
نوشته شده توسط SiteAdminدو زلفونت بود تار ربابم
چه می خواهی از این حال خرابم
* * *
تو که با ما سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوایم
(رندانه زود خیزید غوغا کنیم غوغا
هر جا که عاقلی هست شیدا کنیم شیدا )2
شیدا کنیم شیدا
در پرده چند رقصیم تا خویشتن پرستیم
دستی زنیم دستی افشا کنیم افشا
دستی زنیم دستی
افشا کنیم افشا
{ای گلم لای لای خوشگلم لای لای برق نگاهت
نور مهتابی برکۀ آبی آرزوی دل چشم سیاهت
چشم سیاهت عزیز برق نگاهت
حالا هندو ماره کشت و خال هندو ماره کشت
حالا شفتالو فروش سر چارسو ماره کشت
حالا اون یار منه که میروه سر بالا
حالا دسمال به دست و میزنه گرما را
سحر که از کوه بلند
جام طلا سر می زنه
بیا بریم صحرا که دل
بهر خداش پر می زنه
بیا بریم چون کیجا
دنبال اون مردِ جوون
تا دامنِ چین دارِ خود
پُر بکنیم لاله و ریحون
هر کسی کسی داره یا نو رسی داره (2)
منم تو را دارم جانم حق تورا نگه داره
های جانم های جانم حق تو را نگه داره(2)
بی وفا نگار من میکند به کار من (2)
تصنیف خراسانی بیا تا گل برافشانیم و دست افشان غزل خوانیم
نوشته شده توسط دانشنامه سنتوربیا تا گل برافشانیم و دست افشان غزل خوانیم
ستاره ها در شب دل بکاریم ، بر آسمان دیده ی غم بکاریم
غم اغیار مخور تا مکنی ناشادم
شور شیرین منما تا مکنی فرهادم
چو مجنون گیرم از عاشقان نشانه ی کعبه (کعبه دلها)
نوشته شده توسط دانشنامه سنتورچو مجنون گیرم از عاشقان نشانه ی کعبه
دل بشکسته را می برم به خانه کعبه
شکایت می برم از تو بر خدای تو
زان همه برای تو تا رسد او به دردم
درآن آشفتگی با دلی شکسته تر گریه ها کنم
که در اشک خود غرقه گردم
تا به دامان تو ما دست تولا زده ایم
به تولای تو بر هر دو جهان پا زده ایم
When I touched your garment for seeking love.
I had put behind the two worlds behind myself for this love.
یک گل سایه چمن سایه چمن تازه شکفته تازه شکفته
نه دستم بش میرسه بش میرسه نه خوش میفته نه خوش میفته
مستم مستم مستم تیغت بریده شصتم
خواهند و مرا از تو جدا دشمن و هم دوست
به به که چه شاه است و چه ماه است و چه نیکو
دل رفته ز کویت
آشفته چو مویت
ای یار جفا کرده و پیوند و بریده
این بود و وفا داری و عهد تو به دیده)2
به من گفتي که دل دريا کن اي دوست
همه دريا از آن ما کن اي دوست
دلم دريا شد و دادم به دستت
(مکش دريا به خون پروا کن اي دوست)2
کنار چشمه اي بوديم در خواب
چه شورها که من به پا)2 (ز شاهناز میکنم)2
در شکایت از جهان)2 (به شاه باز میکنم)2
جهان پر از غم دل از)2
زبان ساز میکنم (میکنم)
شبی یاد و دارم که چشمم نخفت)2
شنیدم که پروانه با شمع بگفت
که من عاشقم گر بسوزم رواست)2
تورا گریه و سوز و زاری چراست)2
ما دگر کس نگرفتیم و بجای تو ندیم)2
اله اله تو فراموش و مکن عهد قدیم
بله بله بله یارم چه شوخی می کند
چه عجب که دوری می کند
(شنیدم ماهی ، وُهم شاهی
میان دلبران ، بت صاحب، دلان ، خدا !)2
گفتم که غمخوارم شوی (جانم!) در روز جدایی
شمع شبِ تارم شوی (جانم!) ترسم که نیایی
نازار دلـــی را که تـــو جانــش باشی
معـــشوقـــه پـــیـدا و نهانــش باشــــی
(زان میــتــرسم کــه از دل آزاری تــــو)2
(دل خون شود و تو در میانش باشی)2