دستگاه سه گاه (12)
به زمانی که محبت شده همچون افسانه
به دیاری که نیابی خبری از جانانه
دل رسوا دگر از من تو چه خواهی دیوانه
(چنان مــســتم، چنان مــســتم
چنان مـــســـتم مــن امــشــــب
کـه از چـــنـــبر، برون جستم
برون جــســتم من امـــشـــب)2
چنان چیزی که درخاطر نیاید
از غم عشق تو از غم عشق تو ای صنم
روز خود را سیه میکنم من)2
از قدو قامتت هر زمان
صد قیامت ز پا میکنم من
افتخار همه آفاقی تو منظور منی ، تو منظور منی
شمع جمع همه عشاقُ به هر انجمنی ، به هرانجمنی
سر زلف پریشان تو دلهای پریش
بماندیم و ما مستقل شد ارمنستان
منستان شد ارمنستان شد ارمنستان
زبر دست شد زیر دست زیردستان
ز دستان شد زیر دستان شد زیر دستان
( تو دوری از برم )2 دل در برم نیست
( هوای دیگری )2 اندر سرم نیست
بــــه جـــــان دلـبـر کـز هــر دو عــالــم
تـــمــنای دگـر جـز دلــبرم نــیســـت
سلسله ی موی دوست)2
حلقه ی دام بلاست)2
هر که در این حلقه نیست)2
فارغ از این ماجراست)2
گر بزنندم به تیغ
مولود نبی محبوب خداست
زین حسن ظهور عید فقراست
نازم به چنین بزمی که بپاست
به هم به صفا (سلطان و گداست)2