( دل من از من عزیزم خبر ندارد)2
( کجا رود دل عزیز دل من ، که دلبرش نیست )2
(کجا پرد مرغ (حبیبم) که پر ندارد)2
( امان از این عشق عزیز من ، آخ فغان از این عشق)2
که غیر خونِ جگر ندارد
(همه سیاهی ، همه تباهی (عزیز من آخ) مگر شب ما سحر ندارد)2
بهار مضطر عزیز من آخ ، مَنالُ دیگر
که آه و زاری اثر ندارد
(جز انتظار و جز استقامت
وطن علاجِ (حبیبم) دگر ندارد)2
ز هر دو سر بر سرش، بکوبند (حبیبم) (یا تحریر)
(کسی که تیغ دو سر ندارد)2
شعر: ملک الشعرای بهار
آهنگ: غلامحسین درویش ( درویش خان)
دستگاه : ماهور
قسمت های داخل پرانتز بنا به سلیقه گاهی خوانده و گاهی خوانده نمیشوند.