نمایش موارد بر اساس برچسب: شعر
بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم
بازآمدم بازآمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
دایه دایه وقت جنگه
چشیامه نبنید افتو قشنگه
کره لر تا دم مرگ چی شیر میجنگه
دایه دایه وقت جنگه
قطارکش بالا سرم پرش ده شنگه
زین و برگم بونید رو مادیونم
خبر مه بوریتو سی هالوونم
گل های بهاری یا "آمده ام سیر گل و سبزه کنم بهانه"
آمده ام سیر گل و سبزه کنم بهانه
دست تو گیرم سوی صحرا بشوم روانه
گلبن باران دیده سبزه نو روییده
بزم طرب بهر تو چیده
لاله صحرا با ده کرده به جام آماده
شاهد گل چهره گشاده
شعری به مناسبت زادروز استاد پرویز مشکاتیان از فردین علائی
در همه دیر مغان، گشته مرا نغمه ی عشق
همه ی جان جهان، دوش چه شد زخمه ی عشق!
جان عشاقی و دستان تو از مهر پراست
سر عشقی که نوازی تو از آن پرده ی عشق
قاصدک هان چه خبر آوردی کو خبرت ؟
از پس پرده شنیدی ؟چه شد قصه ی عشق؟
تو که رقصنده ی مضرابی و بیداد کنی
همه عالم دهی از جام دل و باده ی عشق
شعر بیچاره توانش کم و هذیان که تو را
همه پرویز بخوانند تویی جمله ی عشق
برای استاد پرویز_مشکاتیان به مناسبت زادروز این بزرگ مرد ، سروده ی فردین علائی
شعر ادبیات غزل گروه موسیقی دیبا توضیح اینکه از آثار استاد مشکاتیان در شعر استفاده شده تصنیف دیر مغان و جان جهان آلبوم جان عشاق ، دستان سر عشق ، قاصدک ، بیداد
تصنیف ای بهار من
ای بهار من، ای نگار من، بیا بیا بنشین به برم
که بی تو از خود بی خبرم، تو راحت جانی
می به جام تو غم به کام من به ساغری بنشان شررم
بیا بیا بنشین به برم به عهد و پیمانی
شعر یک گل سایه چمن
یک گل سایه چمن سایه چمن تازه شکفته تازه شکفته
نه دستم بش میرسه بش میرسه نه خوش میفته نه خوش میفته
مستم مستم مستم تیغت بریده شصتم
تصنیف ناکجا آباد
در زمین بی زمانی نا کجا آبادیم
شهروند روستای هر چه باد آبادی ام
چشمهای مهربانی از نظر دورم نداشت
ای بغل آیینه تن ،آغوش ها بگشادی ام
خوشه چین
من که فرزند این سرزمینم , در پی توشه ای خوشه چینم
شادم از از پیشه ی خوشه چینی , رمز شادی بخوان از جبینم
به زمانی که محبت شده همچون افسانه
به زمانی که محبت شده همچون افسانه
به دیاری که نیابی خبری از جانانه
دل رسوا دگر از من تو چه خواهی دیوانه