اگر ملک جم شد خراب گو بساقی
به ساقی تو باشو باقی تو باش و باقی
صبوحی بده زان شراب شب بمستان
به مستان (بده به مستان)2
بس است ما را هوای بستان
که گل دو روز است و در گلستان
بده می که دنیا دو روز بیشتر نیست
مخور غم که ایران زما خراب تر نیست
بد آن ملتی که از خرابیش خبر نیست
خبر نیست جانم خبر نیست جانم خبر نیست
آه که گر آه پر بگیرد دامن هر خشک و تر بگیرد
بی خبران را خبر رسانید
زشان بر ما خبر بگیرید
پند پدر گر پسر بگیرد دامن فضل و هنر بگیرد
ما ز نیاکان نشان چه داریم
تا که ز ما آن دگر بگیرد
تصنیف هفدهم عارف در سه گاه در 1338 در استانبول محله ی ششلی
در خانه ی یک ارمنی بعد از خبر استقلال ارمنستان
این تصنیف را با اجرای سنتور بشنوید