جمعه, 09 فروردين 1392 16:31

تصنیف بیست و پنجم عارف قزوینی (بهار دلکش)

نوشته شده توسط
این مورد را ارزیابی کنید
(4 رای‌ها)
عارف قزوینی عارف قزوینی دانشنامه سنتور

بهار دلکش رسید و دل بجا نباشد

از اینکه دلبر دمی بفکر ما نباشد

در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن

که جنگ و کین با من حزین روا نباشد

 صبحدم بلبل بر درخت گل بخنده می گفت

مه جبینان را نازنینان را وفا نباشد

اگر تو با این دل حزین عهد و بستی

حبیب من با رقیب من چرا نشستی

چرا عزیزم دل مرا از کینه خستی

بیا بر برم از وفا ای جان

ای مه نخشب

تازه کن عهدی که با ما بستی


بباغ و رفتم دمی به گل نظاره کردم

چو غنچه پیراهن ااز غم تو پاره کردم

روا نباشد اگر ز من  کناره جویی

که منز بهر تو از جهان کناره کردم

ای پری پیکر سرو سیمین بر لعبت بهاری

مهوشی جانا دلکشی اما وفا نداری

بباغ  رفتم چو عارضت گلی ندیدم

ز گلشنت از مراد دل گلی نچیدم

بخاک کوی تو لاجرم وطن گزیدم

ببین در وطن از رفیقانت

وز رقیبانت

در وطن خواهی چها کشیدم


تصنیف بیست و پنجم عارف در ابوعطا

این تصنیف که تصنیف بیست و پنجم عارف قزوینی است در دور رمل (شش ضربی) و در آواز ابوعطا (ملحقات شور) اجرا میشود. قسمت اول این تصنیف بسیار معروف تر است در زمان ما چون خوانندگانی مانند شجریان و دیگران بیشتر این قسمت را خوانده اند و این قسمت شاعرانه تر و استعاره ای تر از قسمت دوم است. اما قسمت دوم مانند دیگر تصنیف های عارف انتقادی و میهن پرستانه ست. از لحاظ تلفیق شعر با موسیقی قسمت دوم بی نظیر است و شعر بسیار زیبا روی ملودی نشسته است. 

خواندن 6106 دفعه آخرین ویرایش در پنج شنبه, 21 ارديبهشت 1402 01:22

ویدئو و موسیقی