تیر مژگان
با تیر مژگان می زنی تیرم چند تیرم چند تیرم چند
دل را همان یک تیر از جا برکند از جا برکند از جا برکند)2
چرا میکشی خدا میکشی خدا میکشی یار
چرا می زنی خدا می زنی خدا می زنی یار
ای تیر غمت بر دل عشاق نشانه
ای تیر)2 غمت بر دل عشاق و نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
تا کی)2 به تمنای وصال تو یگانه
اشکم)2 شود از هر مژه چون سیل و روانه
ای زلف سر کجت
بلبل شوریده
بلبل شوریده فغان می کند)2
شکوه به آشوب جهان می کند
دامن گل گشته ز دستش رها
ناله و فریاد و فغان می کند)2
به شب وصلت
به شب وصلت جانا دیوانه شدم)2
به شمع رویت جانا پروانه شدم
جانا پروانه شدم
به ماه روی تو من جانا حیران و ماتم
به سکوت سرد زمان
هر دمی چون نی، ازدل نالان، شكوه ها دارم
روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم
هر نفس آهیست، كز دل خونین،
لحظه های عمر این سامان، میرود سنگین
اشك خون آلود من دامان، می كند رنگین
ایرانی به سرکن خواب مستی
در فکر تو بودم
( در فــــکر)3 تــو بــودم کـــــه ( یـــکی حلـــقــه بــه در زد)3
( گفتم گفتم صنما ، قبله نما بلکه ( تو باشی)3 ( تو بــــــاشی)3