حبیب سماعی البته در زمانی قرار داشت که موسیقی تلفیقی و مساله مکتوب کردن موسیقی در ایران در حال شکل گیری بود. او به مدرسه موسیقی سالار معزز نیز سری میزد و در آنجا با نت نویسی نیز آشنا شد اما هرگز از آموختههایش برای ثبت موسیقی و معلومات خود استفادهای نکرد.
شرایط زمان حبیب سماعی بسیار خاص بود .او تنها شاگرد یکی از آخرین استادان ساز سنتور بود و در واقع در زمان حیات وی هیچ نوازنده سنتور دیگری دیده نمی شد. ساز سنتور در معرض انقراض بود ، به طوری که بعدها وقتی ساز حبیب از رادیوتهران پخش شد، عدهای به شوق نوازندگی این ساز اقدام به ساخت ناشیانه سنتور کردند که در حد یک کار درودگری ساده بتوانند سازی برای خود دست و پا کنند. هیچ کس سنتوری نمی ساخت و نمی نواخت و حبیب با معلومات و سازی که به ارث برده بود ، یکه و تنها شیوهای از سنتورنوازی را روایت میکرد که حاصل تداوم یک سنت بسیار قدیمی در نوازندگی این ساز بود.
سماعی بی نظیر بود ، منحصر به فرد ، کسی نبود که سنتور او را بشنود و دلباخته نگردد. ساز سماعی تمام خواص را دارا بود: خوش آهنگ و مطبوع دلنشین و جذاب ، لطیف و ظریف ، تند و سریع ، چابک و با مهارت ، متنوع و با سلیقه ، خوش اسلوب و منظم.
حقوق سماعی در رادیو ناچیز بود. او بیشتر می خواست و رادیو بودجه نداشت و اداره کنندگان آن نمی خواستند بدانند که باید هنرمندی چون او را راضی کرد و این مهمترین موجب عدم رضایت هنرمند بود. شاید هم مقررات خشک اداری اجازه نمی داد که به درخواست های مادی او توجه شود.
عاقبت سماعی رادیو را ترک کرد و مشتاقان را از نوای دلپسند سازش محروم کرد. جز دوستان وفادار کسی حال او را نپرسید. این است اوضاع کشوری که مصادر امورش قدری برای هنرمند نمی شناسند.
محیط نامساعد ، سماعی را بدبین کرده بود. گاه نزد دوستانش گله می کرد و می گفت چرا سازی بزنم که ارزش آن نامعلوم است؟
حبیب سماعی علاقهای به ثبت آثارش چه به صورت مکتوب و چه به صورت مصوت نداشت و همواره از این کار دوری می جست.
او شاگردانی داشت که با او بیشتر دوست بودند تا اینکه شاگردش باشند. این عده اگر چه به عنوان شاگرد در کلاس او رفت و آمد داشتند اما بنا به ادعای یکی از آنها فقط میرفتند که حبیب را ببینند و سازش را بشنوند.
اما پس از سال ها رفت وآمد به محضر حبیب آن شاگردان- و در واقع دوستان- حبیب، هر یک کم کم با موسیقی حبیب آشناتر شدند و البته صاحب نظر. از بین شاگردان حبیب سماعی، نورعلی برومند، مرتضی عبدالرسولی، قباد ظفر، مهدی ناظمی و ابوالحسن صبا مشهورترین ها هستند. حبیب خود همواره از برومند، عبدالرسولی و قباد ظفر به عنوان شاگرد یاد میکرد.
نورعلی برومند البته در این بین دوستی دیرینه با حبیب و خانواده سماعی داشت زیرا منزل پدری آقای برومند محل رفت وآمد استادان زمان از جمله سماع بود و در آن روزگار حبیب هم به منزل پدری آقای برومند رفت وآمد داشت. برومند، نوازنده تار و سه تار، ردیف دان و مردی آگاه نسبت به موسیقی و از شاگردان درویش خان، به مدت دوازده سال با حبیب همراه بود و مضراب های او را به خوبی در ذهن داشت. اصولاً شیوه کار حبیب سماعی در ذهن برومند نقش بسته بود. مزیت بزرگ برومند این بود که کاملاً به موسیقی ایرانی آشنا بود و البته روحیه تربیت شاگرد هم داشت و بسیار منظم تر و پیگیرتر به انتقال دانش و هنر خود اهتمام می ورزید. او بود که در زمان تاسیس دپارتمان موسیقی دانشگاه تهران به عنوان استاد این رشته تا سال ها به تدریس میپرداخت.
دیگر شاگرد حبیب مرحوم قباد ظفر است که یک مهندس معمار بود و موسیقی را به صورت حرفهای دنبال نمیکرد اما به دلیل معاشرت با حبیب، مختصات خوبی از ساز او را به دست آورده بود. آثار ضبط شده از قباد ظفر به خوبی نشان دهنده حضور عالمانه او نزد حبیب هستند. دیگر شاگرد حبیب مرحوم مرتضی عبدالرسولی، پس از فوت حبیب عهد کرد که هرگز دست به ساز نبرد و نبرد.
مرحوم ناظمی دیگر شاگرد حبیب سماعی است که البته بیش از نوازندگی به ساخت ساز سنتور میپرداخت. او بهترین سنتورها را در دوره معاصر ساخته است و تقریباً همه سنتورنوازان برجسته امروز از سازهای او استفاده میکنند. ناظمی سنتور خوب می ساخت چون حبیب سماعی او را راهنمایی میکرد و این راهنمایی ها به گونهای پیش رفتند که بهترین سنتورها توسط ناظمی ساخته شدند. مرحوم ناظمی خود علاقه مند به نواختن سنتور بود اما شرایط زمان به گونهای پیش رفت که او بیش از نوازندگی به ساختن ساز روی آورد. شاید این تقدیر خداوند بود که یکی از شاگردان حبیب هم به ساخت ساز مشغول شود.
و صبا نیز از دیگر شاگردان حبیب بود.
آثار حبیب سماعی به لحاظ هنری دارای چند ویژگی مهم هستند. اولین ویژگی مربوط به نوع صدادهی مضراب ها است. مضراب های او چوبی و با سری بزرگ و بدون پوشش بودند. او تلاش نمیکرد که با افزودن پوشش روی مضراب ها صدای سنتور را از حالت درخشندگی خارج کرده و مثلاً شبیه به پیانو کند زیرا نوع صدا در فرهنگی که حبیب در آن پرورش یافته است باید کاملاً شفاف و بلورین باشد
دیگر ویژگی موسیقی حبیب در نوع وزن انتخابی براساس ادوار ایقاعی قدیم است که در مقایسه با موسیقی دوران تجدد در ایران که وزن در آن با تئوری های غربی توجیه میشود، هرچند در ظاهر یکی است، ولی در نهایت بسیار تفاوت دارد.
ویژگی سوم آثار حبیب در چگونگی گردش نغمات- ملودی- است. آثار او درست مطابق دیگر آثار موسیقی قدیم ایران در محدوده دانگ قرار دارند؛ برخلاف آثار دوره تجدد که در محدوده گام شکل میگیرند. موسیقی حبیب دانگ به دانگ جلو میرود و از انگارهها و واژههای اصیل موسیقی ایران بهره میبرد و از هر گونه پرش و پراکندگی، حرکات آکروباتیک و نمایشی به دور است.
نقل است که وقتی حبیب در مجلسی شروع به نواختن میکرده، هر شنونده تا پایان اجرا به همان حالت بی حرکت باقی می مانده. استادان بارها دیده اند که چگونه وقتی حبیب ساز میزده قند در یک دست و چای در دست دیگر کسی که شنونده اوست تا پایان اجرا باقی می مانده است. پس حبیب توانایی و ویرتئوزیته انجام حرکات نمایشی و سرگرم کننده را داشته است. اما وی هرگز از توانایی بالای خود در نوازندگی برای خودنمایی، مجلس آرایی و عوام فریبی استفاده نمیکرده و به دنبال بیان و القای یک موسیقی متعالی و پرمحتوا و متمرکز بوده است. چهار مضراب شوری که در مقدمه یکی از صفحههای ضبط شده از وی شنیده میشود این نکته را به خوبی نشان میدهد.
در واقع در شیوه نوازندگی حبیب سماعی، هنرمند در مقام بیان اندیشهای والا و معنوی، از جملهها و واژههای ساده بهره میگیرد که در برخی شیوههای معاصر این موضوع کاملاً برعکس میشود.
عنصر دیگر ساز سماعی تزئین است. او در اجرا از ضربات بسیار ظریف دست چپ کمک میگیرد که حتی در صفحههای ضبط شده به خوبی شنیده نمیشوند. ثبت این ظرافت ها در مکتوبات بسیار دشوار و گاه ناممکن است. شیوه حبیب سماعی به دلیل وجود این تزئینات کوچک و بسیار مهم به هیچ وجه یک شیوه صاف و ساده و عادی نیست. هر ضربه او دارای نوعی تزئین درونی یا بیرونی است که منهای آن اصلاً قابل تصور نیست. در واقع هنر او- یا هنر موسیقی ایرانی- از همین ظرافت ها و نحوه پرداخت آنها آغاز میشود و شکل میگیرد.
باری، در عالم موسیقی ایرانی نام هایی هستند که امروزه کمتر آنها را می شنویم و هنرجویان سازی مثل سنتور شاید در برخی از مکتب ها تا سال ها نامی از سماعی هم نشنوند حال آنکه او به راستی سنتور را همانند محمد صادق خان و سماع حضور احیا کرد.
برگرفته از وبلاگ رنگ فرح
گوشه ای از سنتورنوازی استاد حبیب سماعی در دستگاه شور (شهناز):
دیدگاهها
در ضمن من هم بسیار به این دو استاد حبیب سماعی و پروانه ارادت دارم