* سالهاست كه جريان اصيل موسيقی آنچنان كه بايد و شايد حضوری مؤثر نداشته است، آيا فكر نمی كرديد ممكن است با كنار كشيدن خود، موسيقي ايراني آسيب میبيند؟
من بر آن نبودم و نيستم كه موسيقی آسيب ميبيند يا نمی بيند. پيش از آن فكر میكنم بايد از چگونگی و روند شكل گيری و تكاملی يك پديده هنری در جامعه صحبت كنيم و بعد برسيم به مسائلی مثل كنار كشيدن و آسيب پذيری و غيره. ما هميشه براي آبادی، آزادی، فرهنگمندتر شدن بستر جامعه و بها دادن به جريانهای دانشگاهی و تپش و جوششهای نو، اميدها و آرزوهايی داشتيم و داريم.
به هر حال نميتوانيم بگوييم كه بهعنوان انسانهايی كه در جريان بوديم و همراهي كرديم و همراه و همگام مردم بوديم، بيتفاوت شديم. آثار ما در ابتدای انقلاب، زبان و ضربان دل مردم بود، براي آزاديخواهی، براي بهتر جستن يا بهتر بودن، نمونه اش رزم مشترك، ايراناي سراي اميد وغيره.