یکشنبه, 27 اسفند 1391 20:43

ویژگی های یک سنتور خوب

نوشته شده توسط سامان ضرابی
این مورد را ارزیابی کنید
(4 رای‌ها)

جمعه ۴ دی ۱۳۸۸ ،سامان ضرابی

بیشتر علاقه مندان به ساز سنتور که امیدوارانه تلاش خود را در راستای پیشرفت همه جانبه چه در زمینه ی نوازندگی و چه در کامل کردن معلومات موسیقی خود انجام می دهند، معمولا بعد از گذشت حدود دو، سه یا چهار سال احساس نیاز به یک ساز بهتر، باعث ترغیب آنها برای تهیه ی یک ساز خوب می شود. این عنوان مقاله را با این هدف شروع به نوشتن کردم که راهنمایی باشد برای آنها، جهت شناختن ویژگیهای یک ساز خوب و سعی کردم تا حدی به مسائل حاشیه ای این موضوع نیز بپردازم تا برخی از سوالات بی شماری که هنرجویان سنتور دارند پاسخ داده شود تا بلکه کمی از سردرگمی نجات یابند و البته روشن است بررسیهای ذیل از دیدگاه یک نوازنده می باشد که ممکن است با دید یک سازنده اندکی متفاوت باشد (چرا که اکثر سازندگان بیشتر سازهای خود را در نوع خود خوب می دانند!)


نا گفته نماند تا زمانی که یک هنرجو به آن مقدار از توانایی لازم، جهت کارشناسی فنی ساز نرسیده است، صلاح آن است برای خرید یک ساز خوب با استاد خود مشورت کند یا از اساتید فن، تایید ساز خریداری شده ی خود را بگیرد.

به این دلیل که هنوز تعریف "کیفیت سازهای ایرانی" (مثل خیلی چیزهای دیگر) به درستی معلوم نیست و استانداردی برای آن مشخص و تعریف نشده است، بنابراین مطالبی که منوط به ویژگیهای یک سنتور خوب در این سلسله مقاله به نظر دوستان میرسد نمی تواند صد در صد صحیح باشد ولی امیدوارم آنقدر باشد تا در حد و توانایی خودشان به تدریج و با تمرین و توجه به این موارد، تفاوت سازهای خوب، معمولی و بد برای آنها تا اندازه ای قابل درک و مقایسه باشد.

هنگامی که شما نزد سازنده ای می روید برای خرید ساز، اینگونه باب است که سازنده از تمام سازهای خودش تعریف می کند و حتی اگر سازی مشقی نیز باشد اغلب می گویند "نسبت به یک ساز مشقی قیمتی ندارد و یا کیفیت خوبی دارد" حال اینکه قیمت ساز مشقی چقدر است را حتا حدودا هم نمی توان گفت، چه بسا ساز مشقی از هشتاد هزار تومان می توان سراغ گرفت تا سیصد هزار تومان که در "اغلب اوقات" این دو، از لحاظ کیفی تفاوت چندانی هم، با هم ندارند!

شاید یکی از دلایلی که سازندگان برای قیمت بالای سازهای مشقی خود دارند این است که می گویند "چوب و مواد بکار رفته دارای مرغوبیت بالایی هستند"، گر چه صدای ساز تناسبی با قیمت آن ندارد و اینجا سوالی که پیش می آید این است که چرا باید سازندگان، مواد مرغوب را برای ساز مشقی به کار ببرند؟ اگر قرار نبوده است که سازی برای صدادهی با کیفیت بالا مهندسی و ساخته شود، آیا این استفاده بی مورد باعث از دست دادن منابع موجود برای ساختن سازهای درجه ی یک نیست؟

آیا برای یک هنرجو در وحله اول کیفیت مواد بکار رفته در ساز برای او اهمیت دارد یا کیفیت صدای آن؟ طبیعی است هنرجو هزینه ای که برای خرید ساز می کند برای به دست آوردن صدای مطلوب است، نه برای خرید چوب خوب یا خرکهای شیک و مرغوب و نه سیمهای به اصطلاح درجه یک!

واقعیتی که متاسفانه با آن روبرو هستیم این است که، تا به حال رخ نداده یا من ندیده ام که سازنده ای که قصد دارد کلا سازهای حرفه ای بسازد بتواند از مجموعه سازهایی که هدف ساخت آنها، بوجود آمدن سنتور درجه یک است از هر ده سنتور مثلا هشت تای آن واقعا با کیفیت صدایی بالا باشند. معمولا همیشه چند ساز از هر ده سازی که می خواهند درجه یک باشد واقعا درجه یک در بیاید به نظر می رسد امری نسبتا تصادفی است.

البته به هیچ عنوان منکر شناخت و زحمات سازندگان سنتور نیستم، چه بسا طی دو سه سال اخیر سازهای مشقی واقعا خوبی ساخته شده است و به نظر میرسد بطور کل در زمینه ی سنتور سازی پیشرفتی حاصل شده باشد ولی تجربه نشان داده که سازنده ای که توان ساخت سنتور درجه یک را دارد وقتی عزم را جزم می کند که یک سنتور عالی بسازد، قابل پیش بینی نیست که ماحصل کار واقعا همانی شود که می باید یا می خواهد باشد؛ چه بسا گاهی اتفاق افتاده که ماحصل کار خیلی بهتر از چیزی شده که حتی خود سازنده انتظار داشته (که متاسفانه اکثر سازندگان خود این را تشخیص نمی دهند!) و گاهی نیز ساز با کیفیت متوسط یا اصلا ضعیفی از کار در می آید.

گاهی سه سنتور که پشت هم ساخته می شوند همگی عالی هستند (به نسبه) و انتظار می رود مابقی نیز با همان کیفیت باشند ولی مثلا چهار سنتور بعدی دارای کیفیتی متوسط از آب در می آیند.

نکته دارای اهمیت دیگر اینکه با توجه به سبکهای مختلف نوازندگی و گسترده بودن تنوع قطعات حتی اگر یک سنتور خیلی خوب و درجه یک هم باشد ممکن است برای نوازندگی مثلا در فلان سبک مناسب نباشد که با توجه به این موضوع قیمت و کیفیت سنتورهای خوب از دید سبکهای مختلف، تعاریف متفاوتی خواهد داشت. البته این موضوع در دیگر سازها به شدت بیشتری نیز وجود دارد ولی این مشکل تمام سازهای ایرانی است چرا که در سازهای غربی این مشکل از طریق استاندارد کردن تمام انواع موجود سازها حل شده و تنها نکته ای که باقیمانده و حل شدنی نیست سلیقه ی اساتید در مورد "صدای منحصر به فرد" هر ساز است.

در شماره بعدی اجمالا به نکاتی می پردازیم که هنرجویانی که در اوایل کار هستند با توسل به آن، تا حدودی بتواند ساز خوب را از بد تشخیص دهند البته تکرار این نکته ضروری است که باز هم احتمال خطای یک هنرجو ی کم تجربه به نسبت بالاست بنابراین گرفتن تایید از یک استاد، همیشه برای او الزامی است.

 

بنابر آنچه تجربه نشان داده است مسائل حاشیه ای که برای هنرجویان جهت خرید ساز پیش می آید نه تنها بی اهمیت نیست بلکه این موضوع متاسفانه گاهی باعث کدورت ها و ایجاد کینه ها مابین معلمین و شاگردان شده و شاگردان به محض روبرو شدن با استاد جدید، معلم پیشین خود را بخاطر انتخاب نادرست ساز (چه از روی عمد و چه از روی نا آگاهی) مورد نکوهش و انتقاد قرار می دهند و چه بسا در بیشتر موارد هیچکدام آنقدر مقصر نبوده اند که بعد ها باعث بعضی از این کدورتها شود.

قصد من از بیان مطلب فوق این است که از نظر من مسائل حاشیه ای این ماجرا به هیچ عنوان قابل اغماض نیست و دانستن آن برای هنرجویان تا حدی الزامی است چرا که درک متقابل معلم و شاگرد جهت تهیه ی یک ساز خوب برای شاگرد می تواند موجب پیوستگی رابطه ی معلم و شاگرد برای مدتها باشد و در آینده گله ای پیش نیاید.

بنابراین تا جایی که اذهان دوستان عزیز خسته نشود، آنچه که طبق تجربه دریافته ام عنوان می کنم و از آنجاییکه تا به حال به اینگونه مسائل پرداخته نشده است فکر می کنم ذکر این موارد برای یک بار خالی از لطف نباشد تا شاید کمک فکری کوچکی برای بعضی از دوستان باشد.

از دید کلی مجموعه فعالیتهایی که یک هنرجو انجام می دهد تا این مهارت، یعنی "شناخت ساز خوب" را به دست آورد بسته به استعداد و مقدار پیشرفت حداقل هفت تا ده سال طول می کشد و پیش نیازهای اصلی آن، مواردی است که به طور مختصر در ادامه اشاره شده:
1-گوش کردن به موسیقی (ساز سنتور) به طور جدی تا به درجه خوبی از درک موسیقایی و فهم صدای زیبای این ساز برسند.
2-تمرین و پیشرفت کافی تا توانایی اجرای قطعات (حداقل نیمه) حرفه ای سنتور حاصل شود تا فرد بتواند به عنوان معیاری جهت شناسایی یک ساز خوب از آن استفاده کند.
3-کمی اطلاع از نحوه ی ساخت ساز تا شخص بتواند ساز را از لحاظ ظاهری نیز ارزیابی کند.
4-نواختن و تمرین با انواع سنتورها (سنتورهای خیلی خوب و خیلی بد)

با این شرایط هنرجویی که هنوز تجربه و شناخت کافی از سازی با کیفیت بالا را ندارد چند راه وجود دارد:
1-یک ساز با قیمت بالا که فروشنده گفته این ساز خوبی است را چشم بسته خریداری کند تا روزی که خودش کارشناس این کار شود.
2-به یکی از سازندگان یا فروشندگان اعتماد کند که انشاا...سازی با کیفیت خوب و قیمت مناسب به او دهند.
3-یا به استاد خود اطمینان کند و با نظر مستقیم او اقدام به خرید ساز کند و در صورتی که مساله "گاو بندی "در میان نباشد راه سوم عقلانی و منطقی تر به نظر می رسد (که متاسفانه خیلی از هنرجویان از همین مسئله "گاوبندی" ضربه خورده اند)
4-راه بعدی که وجود دارد اما بسیار سخت و وقت گیر و گیج کننده می باشد این است که هنرجو آمار چندین ساز خوب را از چندین سازنده و یا فروشنده بگیرد و تک تک آن سازها را نزد چند استاد مورد قبول ببرد و تایید سازها یا یکی از آن سازها را به عنوان بهترین آنها بگیرد و بعد اقدام به خرید کند.

مشکلی که اینجا وجود دارد اختلاف سلیقه و سواد و درک سازندگان و فروشندگان و حتا اساتید در مورد ساز خوب است. این امر درست است (متاسفانه به ده ها دلیل) که اگر مثلا شما سازی که مورد تایید کامل فلان سازنده ی معروف است نزد دیگر سازنده ی مشهور ببرید ممکن است سازنده ی دوم آن ساز را در حد یک ساز مشقی تایید کند نه بیشتر. این امر (دوباره با کمال تاسف) در بین اساتید وقت نیز وجود دارد و به ندرت پیش می آید که سازی را دو سازنده ی خوب یا دو استاد متفق القول تایید کنند و آن ساز را درجه یک بنامند.

با این شرایط تکلیف یک هنرجویی که راه چهارم را انتخاب کرده چیست؟ این هنرجو ممکن است با پیگیری های زیاد، نسبتا به مطلوب برسد اما از کجا معلوم که چند سال دیگر که ساز خود را به سازنده یا استاد سومی نشان دهد کاملا سرخورده و مایوس از آن همه تلاش برای خرید یک ساز خوب نشود.

بنا بر تشریح شرایط فوق توصیه ای که من به عنوان کم تجربه ترین عضو موسیقی به هنرجویان دارم این است که هنرجویان سنتور و حتا دیگر سازها، کلا به دنبال ساز درجه یک نروند مگر در دو حالت:
یکی اینکه خود، توانایی تشخیص یک ساز خوب را به طور نسبی حاصل کرده باشند تا تماما محتاج این و آن نباشند و از خود نیز نظری در مورد ساز ارائه کنند، و دیگر اینکه به یک و فقط یک استاد که مورد اطمینان آنهاست کاملا اعتماد کنند و با نظر مستقیم ایشان ساز خوب خود را خریداری کنند با این آگاهی که بدانند این سازِ خوبِ خریداری شده ی آنها ممکن است در آینده مورد نقد سازندگان، اساتید مختلف و حتا خود آنها قرار گیرد که در صورت صحت این پیش بینی، بعدها گله ای از استاد یا شخص مورد اعتماد خود نداشته باشند.

نکته ای که قابل عرض است و دانستن آن برای هنرجویان الزامیست این نکته می باشد که بدانند همیشه گرانترین ساز، بهترین نیست. به این معنی که اگر مثلا سنتوری با قیمت یک میلیون تومان یا بیشتر خریداری کردند پس مطمئن باشند که آن ساز قطعا درجه یک است، این طور نیست بلکه تنها می توان گفت که احتمالا آن ساز، ساز خوبی است اما نه به طور قطع.

 

به طور کلی تمامی سازها را می توان از سه نظر ارزیابی کرد:
1- وضعیت ظاهری
2- کیفیت مواد به کار رفته
3- کیفیت صدای حاصله (منتج از مهندسی ساخت ساز)

روشن است بررسی یک ساز و ارزیابی آن به عنوان یک ساز خوب، متوسط یا بد منوط به بررسی عوامل فوق می باشد. نکته قابل توجه اینکه این سه عامل "بطور کامل" مستقل از یکدیگر نیستند و نمی توان آنها را کاملا جدا ارزیابی کرد بطوریکه مثلا یک سنتور خوب، بطور حتم از موادی با کیفیت متوسط به بالا، ساخته شده و برای بدست آوردن کیفیت صدا حتما به ظاهر آن توجه شده است.

اگر عامل دیگری بخواهیم به موارد بالا اضافه کنیم، مسئله ی قیمت ساز می باشد که در این صورت با در نظر گرفتن چهار عامل فوق، ساز ایده آل در واقع سازی است که تناسبی بین سه مورد اول با قیمت آن بر قرار باشد (به شرطی که ساز در پایین ترین درجه ی کیفی نباشد.) در اینکه یک هنرجوی تازه کار سازی با چه کیفیتی را خواهان است می توان به یک ساز، نام ساز "ایده ال" را داد یعنی سازی که قیمت آن با کیفیتش تناسب داشته باشد، که البته این امر برای اکثر خریداران ساز بسیار حائز اهمیت است، و هر چقدر یک هنرجو برای خرید ساز بخواهد بیشتر هزینه کند این موضوع حساس تر نیز می شود.

کلیه ی سازها از لحاظ کیفیت عموما به سه محدوده تقسیم می شوند:
1- سازهای با کیفیت بالا
2- سازهایی با کیفیت متوسط
3- سازهای با کیفیت پایین (بی کیفیت)

حال شرح مختصری درباره ی کیفیت: اینکه که گفته می شود سازی درجه یک یا دارای کیفیت بالایی است دقیقا به چه معنی است؟

برای کلیه ادوات موسیقی در وهله ی اول، "کیفیت صدای ساز"، حائز اهمیت است سپس "کیفیت مواد بکار رفته" و بعد "ظاهر ساز". بنابراین آنچه که بطور مسلم تعیین کننده ی کیفیت یک ساز است "صدا"ی آن است نه موارد دیگر. حال اگر سازی با کیفیت صدایی خوب دارای ظاهری زیبا و مواد آن، با کیفیت، و نو باشند زهی سعادت.

گاهی پیش آمده که یک ساز با کیفیت صدایی خوب را ببینید که مواد و اجناس بکار رفته در آن چندان مطلوب نباشد و بعضی از آن مواد مستهلک و پوسیده شده باشند و ظاهر ساز هم دارای زیبایی و جذابیت خاصی نباشد، حتا اگر این شرایط نیز باشد نوازندگان باز همچنان آن ساز را یک ساز خوب می دانند که شاید کمی احتیاج به ترمیم داشته باشد و یا اصلا معتقدند به هیچ عنوان نباید آن را تعمیر کرد چرا که ممکن است آسیب ببیند و از کیفیت صدای آن، ناخواسته کاسته شود.

بین مواردی که بالا ذکر آن رفت هنرجویان تازه وارد یا ناوارد و کم تجربه به علت ندانستن این نکته و نداشتن گوش قوی برای تشخیص صدای خوب، معمولا به تمام موارد توجه کافی می کنند ولی به موضوع اصلی که صدای ساز باشد به اندازه کافی اهمیت نمی دهند و یا همیشه محتاج این و آن هستند تا برای آنها سازی را از نظر صدا تایید کنند و با این حال معمولا دل هنرجویان با سازی است که ظاهر آن را پسندیده اند که اغلب اوقات با سازی که استاد برای آنها انتخاب می کند متفاوت است و حتا برخی از هنرجویان حاضرند قیمت بسیار زیادی را برای سازی که آن را از لحاظ ظاهر پسندیده اند بپردازند.

با وجود اینکه شاید بعضی نوازندگانی که مدت بیشتری کار کرده اند و با صدای ساز خوب آشنایی بیشتری دارند به هنرجویان تازه وارد می گویند مثلا این ساز، ساز خوبی نیست پاسخ اکثر هنرجویان این است که: بالاخره سازی که می خواهیم برای آن هزینه کنیم باید حداقل ظاهر خوبی داشته باشد (شاید به این علت که کاملا نو نوار و شیک جلوه کند) و تفاوت صدای سازهای مختلف هم در آن محدوده قیمت چون برای آنها قابل تشخیص نیست و خیلی فرقی نمی کند پس آن سازی را انتخاب می کنند که ظاهرش بهتر است.

حال سوالی که اینجا پیش می آید این است که ظاهر خوب چه ظاهری است؟ و از دید چه کسی؟ طبیعی است ساز های پر زرق و برق و گاهی دارای خاتم کاری و رنگهای تند سریعا چشمهای هنرجویان را می گیرد اما بر خلاف این، از دید نوازندگان حرفهای و نیمه حرفهای سازهای با ظاهر ساده و بدون هیچ تزیینی، سازی با ظاهر خوب محسوب می شود.

نکته ای که می تواند سلیقه ای باشد رنگ صدای سنتورهای مختلف با یکدیگر است اگر دو ساز را که هر دو دارای کیفیتی کاملا عالی هستند فرض کنیم ممکن است یک فرد یکی را به دیگری ارجح بداند نه بدلیل فنی و کیفیت صدای تولید شده و نه به دلیل ظاهرشان بلکه فقط به خاطر رنگ صدای مورد پسند. در ادامه این نکته مشخص می شود نکاتی که در مورد ویژگیهای یک سنتور خوب ذکر می شود باید حول محور اصلی یعنی "کیفیت صدا" باشد بنابراین موضوعی که باید برای هنرجویان بیش از همه در خور توجه باشد همین نکته است. ولی متعاقبا موارد دیگر نیز تا حد مجال، در شماره های بعدی به آنها پرداخته خواهد شد.

 

وضعیت ظاهری:
مجموعه عواملی که میتوان در این مورد نام برد فهرست وار عبارتند از:
1- رنگ ساز
2- تناسب ابعاد
3- زینت کاری
4- شکل و رنگ خرکها
5- شکل گلهای سنتور
6- نحوه ی قلاب سیمها
7- طرز پیچیدن سیم دور گوشی
8- تمیز کار شدگی ساز
9- سالم بودن صفحه ی رو، زیر و کلافها

شرح موارد فوق:
1- رنگ ساز: رنگهای تند یا ملایم فرقی نمیکند و بسته به سلیقه ی خریدار است به شرط آنکه ضمن ساخت و پرداخت ساز در رنگ چوب خراب کاری نشده باشد که باعث بد صدا شدن ساز شود. البته هماهنگی رنگ ساز با رنگ خرکها جلوه ی بهتری به ساز می دهد.

2- تناسب ابعاد: از آنجاییکه استانداردی برای ساخت سنتور همانطور که در شماره های پیشین ذکر آن رفت وجود ندارد و دقیقا مشخص نیست که چه ابعادی (طول، عرض، ارتفاع و قطر هر قطعه مثل صفحه ی رو) برای ایجاد صدای بهتر باید در دستور ساخت قرار بگیرد بنابراین سانت کردن طول و عرض و قطر مفهوم چندانی نخواهد داشت. سازندگان سنتور به طور کل به مقیاسهای خوبی دست پیدا کردند اما ابعاد و مقیاس طلایی برای به دست آوردن کیفیت مطلوب هنوز به طور دقیق مشخص نیست. ولی همین که در یک نظر اجمالی بین ابعاد ساز یک تناسب قابل قبول باشد از لحاظ ظاهری کافی است.

3- خاتم کاری ها: اگر خاتم کاری ها، حکاکی ها و کارهای تزئینی به نحوی باشد که به چوب لطمه ای نزده باشد به طور کل مانعی برای صدا ایجاد نمی کند ولی معمولا ساز تزئینی برای نوازندگان پسندیده نیست مگر اینکه از ساز بخواهند استفاده ی ویترینی بکنند.

4- خرکها: شکل خرکها کلا در صدا بی تأثیر هستند اما ارتفاع آنها در صدا مؤثر است. البته ارتفاع خرکها به طور کل استاندارد شده و مشکلی در این زمینه به نظر نمی رسد. پس می ماند رنگ خرکها که آن هم به سلیقه ی افراد بستگی دارد.

5- گلهای سنتور: به طور کل شکل گل سنتور در صدای آن مؤثر نیست ولی بزرگی و کوچکی آن مقدار خیلی کمی در حجم صدای ساز تأثیر دارد. ولی مکان تشکیل گل بر روی سنتور مهم است و می تواند در کیفیت صدا مؤثر باشد که این نکته هم در اکثر سنتور ها نسبت به علم سازندگان جای خود را پیدا کرده است و کمتر سنتوری پیدا می شود که جای گلهای آن در مکان مناسب نباشد.

6- قلاب سیمها: نحوه ی قلاب سیمها و شکل آنها در صدای ساز مؤثر نیست بلکه قلاب باید کامل و سالم باشد تا باعث پارگی سیم نشود.

7- پیچاندن سیم دور گوشی: مانند نحوه ی قلاب، پیچاندن سیم تأثیری در صدای ساز ندارد و فقط بهتر است به نحو شیک و تمیز کار شده باشد و از ظاهر خوبی برخوردار باشد. تنها باید سیمها درست به گوشی ها پیچیده شده باشند تا سیم ها هنگام کوک پاره نشوند.

8- تمیز کار شدگی: چفت بودن صفحات رو و زیر با کلافهای بالا، پایین، راست و چپ به طوری که زائده ای از هیچ طرف وجود نداشته باشد. آثاری از چسب کاری دیده نشود. ردیف و منظم بودن گوشی ها و سیم گیر ها بدون اینکه به چوب لطمه ای وارد شده باشد.

9- سالم بودن چوب ساز: عدم وجود ترک، شکستگی، بادکردگی، فرورفتگی مخصوصا در صفحات رو و زیر که اگر مشکلی داشته باشند معمولا صدای ساز دیگر خوب نخواهد شد ولی اگر مشکل خفیفی در کلافهای کناری یا کلافهای بالا و پایین باشد قابل تعمیر است و می توان انتظار داشت صدای ساز پس از تعمیر خراب نشود.

شاید اگر خیلی جزئی و با وسواس بخواهیم ظاهر ساز را مورد ارزیابی قرار بدهیم چندین مورد دیگر نیز می توانیم به موارد فوق اضافه کنیم ولی بیش از این مته به خشخاش گذاشتن است و آن مواردی که با نگاه کلی و کمی دقیق ارزش بررسی دارد مواردی بود که در بالا ذکر شد.

باز هم این نکته را یادآوری می کنم که این مورد یعنی ظاهر ساز به تنهایی برای نوازندگان دارای اهمیت نمی باشد (مگر در کنار دو عامل اصلی یاد شده در شماره پیشین) چنانچه وضعیت ظاهری ساز به هرگونه ای که باشد آخر الامر کیفیت صدای ساز دارای پر اهمیت ترین نکته برای هر نوازنده ایست. مگر هنرجویان تازه کار که تنها راه قضاوت آنها همین ظاهر ساز است آنهم فقط زیبایی نسبی آن، نه بقیه عوامل آن.

 

کیفیت مواد به کار رفته: مواردی که در این شماره می خوانید شاید کمتر به درد یک هنرجوی تازه کار می آید چون برای او هیچ یک از موارد ذیل به درستی قابل بررسی و تشخیص نیست مگر اینکه از قبل اطلاعاتی مثلا راجع به چوب یا دیگر اجزاء ساز داشته باشد. با این حال ذکر این موارد حداقل هنرجو را با شمای کلی ماجرا آشنا می کند تا شاید مثلا هنگام خرید بتواند در مورد موضوعاتی که یاد دارد سوالاتی بکند یا اگر اشاره ای به او در قالب این موضوعات کردند لااقل یک بار آنها را شنیده باشد و مثل یک فرد بی اطلاع، کاملا مبهوت نگردد.

طبیعی است هدف اصلی سازندگان ساخت سازی خوب با استفاده از مواد بسیار خوب است ولی متاسفانه همیشه استفاده از مواد درجه یک منتج به صدا دهی ممتاز یا حتا قابل قبول هم نمی شود بلکه مواد خوب بخشی از کار می باشند نه کل ماجرا، بنابراین انتظار اینکه اگر سازی از مواد بسیار خوب ساخته شده باشد حتما دارای صدای خیلی خوبی خواهد بود انتظار بجایی نیست. بلکه برای ارزیابی صدا فقط باید به صدا توجه داشت و سپس بقیه ی موارد.

برای ساخت سنتور تنوع مواد زیادی وجود ندارد:
جنس چوب ساز اغلب از چوب درخت گردو است، گاهی چوب آزاد و گاهی جنگلی است. گوشیها، سیم گیرها و مفتولهای روی خرکها فلزی(آهن) هستند.

سیمهای سفید فولادی و سیمهای زرد برنجی یا مسی هستند.


حال همین مواد می توانند به نسبت بد، متوسط و خوب باشند. در کیفیت سیمهای سفید تنوعی زیادی وجود ندارد همه ی آنها فولادی و کیفیت آنها "تقریبا" یکسان است. سیمهای زردِ برنجی بهتر از سیمهای مسی هستند. (سیمهای برنجی زرد رنگ هستند و سیمهای مسی قرمز رنگ) بهتر است از جنس مرغوب، بدون خش و زنگ نزده باشند.
فلزی که برای گوشیها، سیم گیرها استفاده می شوند هم دارای تنوع چندان قابل توجهی در کیفیت نیستند و جنس خوب و بد آن تاثیری بر روی صدای ساز ندارد. اما کیفیت فلزی که برای مفتولهای روی خرک و بر روی شیطونک ها کار می شوند چون با سیمها مستقیم در ارتباط هستند اهمیت بیشتری می یابند به طوری که بهتر است از جنس مرغوب، بدون خش و زنگ نزده باشند.

مهمترین قسمتی که در ساخت سنتور از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است چوب آن است. بر طبق سالها تجربه ی سازندگان، بهترین چوب برای کار، استفاده از چوب گردو است. اما به صرف اینکه سنتوری از چوب گردو ساخته شده است پس حرفی در آن نیست نباید باعث گمانی غلط برای هنرجویان شود بلکه استفاده از چوب درخت گردو مشروط به عواملی، می تواند در جهت بهبود کیفیت صدای سنتور بسیار تاثیر گذار باشد. از جمله عواملی که می توانم اشاره کنم و در حد کاربری و دانسته ی یک هنرجو نیز باشد عبارتند از:
اول کیفیت خودِ چوب و چگونگی ساخت و پرداخت آن.
دوم اینکه از چه قسمتی از چوب درخت گردو برای ساخت کدام قسمت از سنتور استفاده شده باشد.
چون در سنتور صفحه ی رو یی و زیرین ساز از اهمیت بیشتری برخوردار هستند بنابراین مهم است از کدام قسمت این چوب صرف ساخت و پرداخت صفحه ی رو و زیر ساز شده. کلافهای کناری و بالا و پایین ساز از اهمیت کمتری برخوردار هستند و طبیعتا دقت در انتخاب کدام قسمت از چوب و پردازش آن کم اهمیت تر می باشد.
سومین نکته ی مهم استفاده از چوبی است که کاملا خشک شده باشد البته به مرور زمان. چوبی که برای استفاده از درخت بریده می شود معمولا چندین و چند سال زمان می خواهد تا کاملا خشک شود تا برای استفاده آمادگی لازم را پیدا کند. یکی از مشکلاتی که امروزه با آن مواجهیم مقوله ی تولید انبوه می باشد که طبیعی است سرعت بالای ساخت ساز توسط سازندگان، زمان لازم را به چوب برای خشک شدن نمی دهند و بنابراین از چوبهایی استفاده می کنند که رطوبت هنوز در نسوج وجود آنها، کم و زیاد قرار دارد و دور از انتظار نخواهد بود اگر اینگونه سازها در آینده ای نه چندان دور دچار مشکلاتی مثل برآمدگی صفحه ی رو یا باد کردگی صفحه ی زیرین سنتور شوند به ویژه اگر نوازنده ای در شرایط مختلف آب و هوایی مجبور به اجرا باشد.

البته امروزه سازندگان با توجه به شناختی که نسبت به چوب های متفاوت و ساخت و پرداخت آنها پیدا کردند و همچنین با استفاده از تکنیکهای جدیدی که برخی از سازندگان برای خشک کردن چوب استفاده می کنند مشکل فوق تا حد قابل قبولی رفع شده ولی نمی توان اینگونه چوبها را با چوبِ سالم گردو که از زمان قطع آن حدود بیست سال برای خشک شدنش گذشته قیاس کرد.

چهارم از آنجایی که معمولا یک نوازنده احتیاج پیدا می کند که با ساز خود در مکانهای مختلف و در شرایط متفاوت و در فصل های گوناگون برنامه اجرا کند نکته ی قابل اهمیت در ساخت، استفاده از یک چوب خوب و ساخت و پرداخت درست آن است که باعث مقاوم شدن بدنه ی ساز در برابر ناملایمتهای طبیعی شود. مقاومت در برابر مسائلی چون گرما، سرما، رطوبت، حمل و نقل، ضربه و سقوط ساز (مثلا از روی میز یا از درون جعبه هنگام حمل ساز).

استثناعاتی نیز وجود دارد. در موارد نادری دیده می شود سنتوری که در آن از چوب خوبی استفاده شده باشد و حتا اگر از لحاظ مهندسی و کیفیت مواد به کار رفته در آن از درجه مرغوبیت متوسطی هم استفاده نشده باشد با این حال صدای ساز، مطلوب و استاندارد است گاهی ساز در حد ساز درجه یک و گاهی در حد یک ساز درجه 2 می باشد.

در واقع از این توضیحات مشخص می شود که: "مهندسی ساخت ساز" با پیش نیاز چوب خوب در درجه اول اهمیت، نسبت به ظاهر و مواد به کار رفته ی آن است.

 

کیفیت صدای حاصله:
به طور کلی تا امروز، اینکه بین سازهای بسیار خوب کدام سازها واقعا درجه یک هستند قضاوت بسیار مشکل است تا وقتی که رشته ی "ساز سازی" و "ساز شناسی" به عنوان یک رشته حرفه ای نگریسته و کار نشود و اجماع نظرها اتفاق نیفتد و کیفیت سازها با سطوح مختلف استاندارد نشود ماجرا همین خواهد بود. بنابراین سازی که مثلا استادی قیمت یک میلیون تومان را برای آن تعیین می کند، استاد دیگر بعید نیست آن ساز را یک ساز متوسط تلقی کند و بیش از چهارصد هزار تومان بر روی آن قیمت نگذارد و این بازار آشفته تا به سرو سامان برسد سلیقه افراد همیشه به عنوان موثرترین چاشنی عمل خواهد کرد، به طوری که نتیجه آن کماکان دورتر شدن از مبحث استاندارد خواهد بود چرا که بازه ی سلیقه ی افراد بسیار گسترده و تابع عوامل گوناگون است.

یک گوش تعلیم دیده فرق یک سنتور درجه 1 یا 2 یا 3 را به راحتی تشخیص می دهد و هنگامی که یک نوازنده حرفه ای اقدام می کند برای خریدن یک ساز درجه 1، با توجه به موارد فنی ساخت ساز و کیفیت صدایی آن، به طور حتم سازی را انتخاب می کند که به سلیقه ی وی نزیکتر باشد (چرا که در حال حاضر چاره ای هم نیست).

البته این روش انتخاب در همه جای دنیا مرسوم است یعنی نقش سلیقه در انتخاب ساز برای نوازندگان حرفه ای، ولی سلیقه ی نوازندگان به هیچ عنوان جای خالی و عدم وجود استاندارد را پر نمی کند. "وجود استاندارد برای سازها" و "سلیقه ی نوازندگان" دو مسئله ی کاملا جداگانه هستند. بنابراین این مورد "سلیقه "در بحث فنی جایی ندارد و پرداختن به آن بی نتیجه است.

تعریف اجمالی از ساز درجه یک: سازی که ظاهر آن از لحاظ تمام موارد فنی و ساخت قابل قبول و دارای کیفیت صدایی بسیار مطلوب باشد البته با توجه به تعریف فعلی استاندارد موجود، جدای از مسائل سبک و سلیقه. (استاندارد فعلی به معنی سلیقه ی اساتید در انتخاب ساز برای اجرا است، که بیشتر نمونه های صوتی آنها در دسترس است)

به طور عمومی در مورد یک ساز خوب و درجه یک بین اساتید کم و بیش اختلاف نظر های سلیقه ای وجود دارد:
1- سنتور خوب سازی است که در هنگام ردیف نوازی خوب پاسخگو باشد و صدای ساز به صدای ساز قدما نزدیکتر باشد و اصالت صدای آن محفوظ گردد.
2- با یک ساز درجه یک باید بتوان قطعات درجه یک و تکنیکی ساز را بخوبی اجرا کرد و ساز باید طبعی امروز گونه داشته باشد و با قطعات و حال و هوای امروزی هماهنگی و تناسب داشته باشد تا با صدای ساز و موسیقی قدما.
3- عده ای از اساتید نیز الگوی خاصی را از یک استاد (قدیم یا معاصر) در نظر دارند و به نظر آنها سازی که به آن الگو نزدیکتر باشد ساز بهتری است.
4- عده ای نیز معتقدند بطور کلی نمی توان یک ساز را درجه یک دانست بلکه در هر سبکی یک ساز درجه یک وجود دارد که ممکن است در قیاس با سبک دیگر درجه دو یا سه به حساب آید.

ولی به هر صورت مواردی که می توان کیفیت صدای سنتور را از طریق آنها بررسی کرد به صورت اجمالی عبارتند از:
-فاصله ی درست و منطقی سه پوزیسیون: به صورتی که هنگام اجرای متوالی نتها از بم ترین نت تا زیرترین نت کاملا پیوسته باشد مثلا صدای خرک دوم سیمهای سفید (نت فا) درست بعد از خرک هشتم سیمهای زرد (نت می) باشد و تغییر پوزیسیون محسوس نباشد.
-هماهنگی سیمهای سفید، زرد و پشت خرک از لحاظ رنگ صدا، به طوریکه هنگام اجرای قطعه و در زمان نواختن بر روی سیمهای سفید و بلافاصله نواختن بر روی سیمهای زرد این احساس پیش نیاید که قطعه ی در حال اجرا با دو سنتور اجرا می شود بلکه صدای سیمهای سفید و زرد به صورت یک صدای واحد از یک سنتور باشد.
-مقدار ماندگار ی طنین یک نت، با توجه به ضربات ضعیف، معمولی و قوی. اینکه صدای یک نت پس از ضربه هر چه بیشتر طنین انداز باشد، بهتر است، نظر درستی نیست و ارتعاش سیم پس از ضربه حدی دارد (در حد 3 تا 6 ثانیه) چون در غیر این صورت صداها با یکدیگر ادغام می شوند و ساز از صدادهی موزیکالیته خارج می شود.
-مناسب بودن حجم کلی صدای سنتور. بر خلاف تفکر بعضی از هنرجویان تازه وارد، حجم بالای صدای ساز هیچگاه نشان کیفیت صدای ساز نیست. حجم صدای ساز باید در حد متوسط باشد. حال اینکه صدای متوسط چقدر است بر می گردد به تجربه و شناخت نوازنده از صدای ساز. -عدم یکنواختی صدای ساز، به طوریکه موجب خستگی گوش نوازنده و شنونده نشود. طبیعی است یک هنرجو باید ساعتها صدای سنتورهای متفاوت را شنیده باشد تا بداند کدام صدا یکنواخت است و کدام صدا نیست. طبیعی است تجربه ی این مورد به چندین سال کار نیاز دارد.
-قابل تشخیص بودن و حفظ کیفیت صدا در مواقع اجرا ی ضربات خیلی ضعیف و خیلی قوی. در برخی سازها وقتی ضربه ی خیلی ضعیفی زده می شود اصلا شنیده نمی شود و با زدن ضربه ی بسیار قوی صدایی جز یک صدای زیاد از یک نت به گوش می رسد. (به اصطلاح noise)
-تو دماغی نبودن یا خیلی ول نبودن صدای ساز (گرفته یا افسار گسیخته، وحشی)
-دارای کمی صدای پوکی و زنگ صدا (تشخیص دو عامل اخیر بستگی به شناخت نوازنده از صدای ساز دارد).

(به طور یقین موارد دیگری نیز حتما وجود دارند، موارد فوق صرفا در حد این نوشته به نظر نگارنده رسیده است) یکی از نکات مهم دیگر این است که با دانستن تمام موارد بالا یک نوازنده ی خبره معمولا برای انتخاب نهایی یک ساز خوب، سازی را از بین سازهای نسبتا خوب با کمک عوامل فوق انتخاب می کند و مرحله بعدی این است که نوازنده بسته به مهارت شنیداری خود چند روز یا یک هفته یا یک ماه با سازهای انتخابی خود می نوازد تا بتواند در نهایت ساز مورد علاقه ی خود را از هر جهت انتخاب کند. به دور از منطق و انتظار است که یک نوازنده ی حرفه ای با دیدن اولین بار یک ساز یا با نواختن یک یا دو قطعه بلافاصله در مورد درجه 1 بودن آن ساز صحه بگذارد.

از راههای دیگر بررسی کیفیت و چگونگی صدای ساز نواختن آن در محیط های گوناگون مانند : فضای باز – داخل استودیو - در هوای گرم و سرد –در هوای رطوبتی– نواختن با مضراب با نمد و بی نمد - در سالن های کوچک و بزرگ (با میکروفن ). البته ذکر این موارد جهت دانستن هنرجویان سنتور با این مسائل است و گرنه شاید قرار دادن یک ساز در تمام شرایط فوق و آزمایش کردن آنها همیشه مقدور نباشد.

راه دیگر برای بررسی، نواختن قطعات تکنیکی سنتور با مضراب خوب و بدون نمد است چرا که طبق تجربه در سنتورهای بسیار خوب، نواختن با مضراب نمد دار یا بدون نمد نه در حجم و نه در کیفیت صدای حاصله، تغییری زیادی ایجاد نمی کند و هر دو صدا، خوب و قابل قبول هستند.

در مجموع به نظر می رسد که در ساز باید تعادلی برقرار باشد که هم بتوان کم و بیش صدای ساز قدما یاد آور شد و خیلی از صدای سنتی سنتور فاصله نگرفته و هم با ساز بتوان قطعات تکنیکی امروزی را اجرا کرد (در حالت کلی) مگر شخصی که استراتژی نوازندگی خود را به طور مشخص انتخاب کرده که حساب آن جداست و به نظر می رسد با سنتوری که تعادل و تناسبی دارد بتوان به سوی تعیین استاندارد ها گام برداشت.

 

در ادامه سعی می کنم به نکاتی اشاره کنم که در مجموع باعث بهتر شدن صدای یک ساز می شوند:

جا افتادن ساز (یا به اصطلاح آب بندی شدن): گفته می شود هر چه یک ساز بیشتر مضراب بخورد صدای آن بهتر و پخته تر می شود. این مطلب صحت دارد اما نه برای هر سازی با هر کیفیتی بلکه این امر فقط برای سازهای خوب و خیلی خوب مصداق دارد. برای روشن شدن این مطلب به مثالی اشاره می کنم.

اگر کمی اطلاع از فرش داشته باشید می دانید که یک فرش خوب و نفیس پس از سالیان دراز که زیر پا پهن می شود یا به اصطلاح "پا می خورد " ارزش هنری و مادی آن رفته رفته افزایش پیدا می کند و شاید برخورد کرده اید که فرشی که 30، 40 یا 50 سال پا خورده است آنرا به دیوار می آویزند و به عنوان یک کار هنری ارزشمند مقابل دیدگان همه قرار می دهند و به آن، چه افتخارها که نمی کنند.

در مقایسه حتما دیده اید که سرنوشت یک فرش بد و بی کیفیت به کجا می انجامد. بعد از گذشت فقط چند سال که چنین فرشی به زیر پا پهن می شود، به تدریج تار و پود آن نمایان و از یکدیگر جدا می شوند و کم کم کیفیت آن به حدی می رسد که نگه داشتن آن نه تنها موجب افتخار نیست بلکه باعث آبروریزی است. مثال فوق همان حکایت ساز است.

هر ساز خوبی قابلیت بهتر شدن دارد (از لحاظ صدا). اگر ساز شما یک ساز خوب و درجه یک باشد امید می رود که با زیاد نواختن آن سال به سال ساز بهتر، پخته تر و آب دیده تر شود. و اصولا کلمه و مفهوم آب بندی برای اینگونه سازها معنی پیدا می کند.

اما ساز بد دقیقا مانند یک فرش بی کیفیت است بطوریکه وقتی بعد از مدت مشخص نوازندگی، زمانی که انتظار می رود ساز باید آب بندی شده باشد و به صدای پختگی و اصلی آن نزدیک شود، بی کیفیتی صدای ساز آنقدر قابل تشخیص است که هنرجویان تازه کار نیز آنرا کاملا متوجه می شوند و بدین ترتیب زمانی که برای آب بندی یک ساز مد نظر است هنگامی است که شما باید این نوع ساز را به دور بیاندازید. به عبارتی این نوع سازها تا زمانی که کاملا نو هستند قابل تحمل هستند.

محافظت از ساز: ضربه نخوردن ساز – نبودن در مسیر مستقیم باد سرد و گرم – در هوای رطوبتی نبودن – آب یا بارون نخوردن – آفتاب مستقیم نخوردن – استفاده از رطوبت گیر داخل جعبه ساز.

درست است که مراقبت از ساز لازم است مضاف بر این که ساز شما هم ساز خوبی باشد. ولی از طرفی مراقبت بیش از حد باعث بد اخلاق و بد قلق شدن ساز می گردد و نوازنده را آزار خواهد داد. (به اصطلاح ساز ناز نازی می شود)

اینکه ساز نه گرما دیده باشد نه سرما نه رطوبت باعث می شود نوازنده اگر در شرایطی غیر معمول و غیر استاندارد بخواهد نوازندگی کند ساز نه خوب کوک می شود نه خوب کوک نگه می دارد نه صدای واقعی آن شنیده می شود.

حتی وقتی یک سنتور در یک مکان مشخص در خانه سالها می ماند و تکان نمی خورد وقتی آنرا جای دیگر (مثلا از اتاق به سالن ) انتقال دهید به روشنی تغییر صدای آن و خارج شدن از ثبات آن، کاملا معلوم می شود.

بهتر است اگر ساز خوبی دارید آنرا در مکانهای مختلف بنوازید (نه هر روز ولی هفته ای یا دو هفته ای یک بار) و گاهی نه زیاد آنرا در جایی که کمی گرمتر و سردتر از محل همیشگی ساز است بنوازید و یا مثلا در جایی که کمی رطوبت نیز دارد (البته نه در مدت خیلی طولانی).

اینکار باعث می شود اولا ساز آب بندی شود و یاد می گیرد خود را با شرایط محیطی متفاوت، وفق دهد (طبق تجربه اکثر اهل فن ) و لحن صدای آن تغییر نکند و کوک آن به راحتی خارج نشود تا یک نوازنده ی خوب بتواند با خیال راحت از ساز خود در هر جا و در هر مراسمی استفاده کند.

تمرین کافی و صحیح: از آنجایی که صدای یک ساز خوب با هر چه بیشتر نواخته شدن آن پرورش می یابد در نتیجه مستلزم تمرین نوازنده ی آن خواهد بود. اما آیا با هر نوع تمرینی و یا با هر روشی که بالاخره مضراب را به سیمها بزنیم یا بکوبیم می توان انتظار بهتر شدن صدای ساز را داشت یا خیر؟

به تجربه این واقعیت روشن شده است که پراکنده نوازی و نواختن قطعات بی سرو ته کمک به سامان گرفتن صدای ساز نمی کند. بلکه باید قطعات حتی الامکان، کامل، تمیز و اصولی اجرا گردند تا ساز با قطعات درست و نوازنده ماهر و خوش نواز بتدریج رشد کند.

 

جدای از مسائل فنی در ساخت ساز، موارد دیگری که می توان به آن اشاره کرد نحوه ی استفاده و نگهداری نوازنده از ساز می باشد. به عبارت دیگر چگونگی کارکرد استفاده کننده در راستای بهبود یک ساز خوب که در شماره ی گذشته کمی به آن پرداختم و حال ادامه ی آن:

همیشه کوک نگه داشتن ساز

از نظر چوب: وقتی شما با سازی که کمتر اوقات کوک و بیشتر اوقات نا کوک است می نوازید طنین صداهای ناهنجار ایجاد شده پس از برخورد به تدریج روی صفحه ی رویی چوب پستی و بلندیهای نا منظمی ایجاد می کنند (مدتهاست که این امر در بررسی های آزمایشگاهی مشخص شده و هدف من ورود به این بحث بصورت جزیی نیست با توجه به اینکه در تخصص من هم نیست) و اینکه فرض کنید بعد از پنج سال که بدین ترتیب هنرجویی نواخت، بعد از مدت زمانی که کوک را تا حد قابل قبولی یاد می گیرد و می خواهد سنتورش را کامل و به درستی کوک کند وقتی که سیمها را تنظیم می کند، ارتعاش و طنینی که سیمهای کوک شده ایجاد می کنند و تاثیری که روی چوب می گذارند کاملا هنجار هستند و با پستی و بلندی های ناهنجار قبلی که روی چوب ایجاد شده اند نا همگونی دارند.

بنابراین در حالی که ساز کاملا کوک است صدای مطلوبی که از آن سنتور مورد انتظار است شنیده نمی شود. در واقع چوب با توجه به صداهایی که به آن برخورد می کند رفتاری بروز می دهد و به آن شکل و فرم می ماند و عکس العمل خاصی (از لحاظ صدایی ) برای آن تعریف می شود و همیشه همانگونه پاسخ می دهد. پس وقتی ساز شما همیشه کوک است ارتعاشات هنجاری را به چوب می دهد و به اصطلاح چوب رام می شود و صدای درست را می شناسد.

صفحه ی رویی سنتور تحت عامل دو فشار است یکی وقتی که ساز کاملا کوک باشد که در این صورت سیمهای آن کاملا کشیده و فشار کافی را به صفحه ی رویی سنتور وارد می کنند. دوم نسبت به اینکه یک نوازنده با چه میزان توانایی مضرابهای مداوم را با سرعت و قدرت به سیمها می زند فشار کمتر و بیشتر را تعریف می کند. بنابراین با توجه به دو عامل فوق مجموع فشاری که صفحه ی رویی سنتور متحمل می شود حدودا بیش از دویست کیلو است.

در نتیجه فشار پیش بینی شده (استاندارد) بر روی صفحه رو باعث فشار به پلهای داخل سنتور و کلافهای بالا و پایین و طرفین شده و حدالامکان به مرور زمان کیپ می شوند به طوری که دیگر جایی برای بیشتر کیپ شدن نداشته باشند. در این صورت دیگر جایی برای کش آمدن سیمها و چفت شدن قسمتهای مختلف چوب وجود ندارد.

حال فرض کنید سنتوری که کوک نیست سیمهای آن به اندازه ی کافی سفت نیستند و فشار کافی روی صفخه ایجاد نمی کنند و اگر نوازنده هرچقدر محکم هم روی ساز بزند (که کار درستی هم نیست) آنچنان فشاری را نمی تواند بوجود آورد در این صورت قسمتهای مختلف بدنه ی ساز هم به این زودی ها چفت نمی شوند و طبیعتا ساز دیرتر جا می افتد.

از نظر سیم: بخشی از جا افتادن ساز مربوط به جا افتادن سیمها می شود ( کش آمدن آنها به اندازه ی کافی تا حدی که دیگر جایی برای بیشتر کش آمدن نداشته باشند). این امر هم به سعی اینکه ساز را حدالمکان کوک نگه داریم دستیافتنی است. بنابراین یک نوازنده بهتر است مدتی با سازی که به طور کامل کوک شده است کار کند تا سیمها از حالت کاملا نویی خارج شوند و سهمی در صدای مطلوب ساز داشته باشند.

از نظر گوشی ها: وقتی ساز شما همیشه کوک بوده کوک کردن آن ساده خواهد شد چرا که گوشی ها همیشه در محل درست بود و در جای خود ثابت می مانند. اما سازی که هیچ گاه به درستی کوک نبوده گوشیها هیچ وقت در محل درست نبوده و هر بار در یک مکان دیگر قرار می گیرند در نتیجه هنگامی که می خواهیم این ساز را درست و کامل کوک کنیم نه گوشی ها یاری می کند نه سیمها و نه چوب ساز از لحاظ صدایی.

 

ارتباط معنوی نوازنده با ساز: از آنجا که چوب ساز زمانی زنده و جزوی از طبیعت بوده هنگامی که از ریشه جدا می شود و قسمتی از ساز می گردد بطور کلی موجودیت زنده ی خود را از دست نمی دهد و کماکان قابلیت عکس العمل را به رفتارهای گوناگون را دارا می باشد. از آنجا که هر آدمی می تواند با هر شیئی هر چقدر زمخت ارتباط پیدا کند ارتباط یک نوازنده با سازش به مراتب شدنی تر، قوی تر و بهتر است. طبیعی است هر قدر ارتباط معنوی یک نوازنده با سازش بیشتر باشد می توان انتظار صدای مطلوبتری را داشت، نسبت به یک ارتباط بی حس و بی روح.

نواخته شدن ساز فقط توسط یک نفر: اگر راننده باشید حتما تجربه داشته اید که ماشینی که چند راننده دارد (مثلا در یک خانواده) بازدهی کمتری و خرابی بیشتری نسبت به ماشینی که دست یک نفر باشد دارد. اتومبیل، یک شیئی آهنی است حال اینکه قسمت اصلی بیشتر سازها چوب است و ارتباط چوب با انسان بسیار مناسب تر است.

بدین معنی که وقتی سازی فقط یک نوازنده دارد، (فعلا به دلایل فیزیکی و شاید متافیزیکی ) یاد می گیرد که چطور ضربه ای همیشه به آن برخورد می کند و چگونه باید به آن پاسخ بدهد. ولی هنگامی که یک ساز چند نوازنده دارد با توجه به اینکه حتما بیشتر مضراب می خورد ولی بی تکلیفی در صدای ساز کاملا برای گوش تعلیم دیده معلوم است. زیرا ساز مجبور است با چند نوازنده ارتباط پیدا کند. علاوه براینکه "دم" نوازنده ها نیز با یکدیگر متفاوت است و در صدای ساز به ناچار تأثیر گذار خواهد بود.

اما بعد از طرح این موضوعات تئوری، واقعا بهترین صدای سنتور چگونه صدایی است؟ اگر شما متخصص هستید که هیچ، ولی اگر قادر به شناسایی صدای سنتور درجه یک نیستید به نظر من بهترین روش گوش دادن به صدای سنتور اساتید فن است آن هم به مقدار زیاد و در صورت امکان نواختن با سنتور خیلی خوب تا بعد از چند سال به تدریج گوش شما با صدای سنتور خیلی خوب آشنا شود.

البته در نظر اساتید هم سنتورهای خوب متفاوت هستند ولی بطور کل می توان درکی از صدای سنتورهای خوب با گوش کردن به دست آورد.

طبق تجربه پیدا کردن یک ساز درجه یک برای هنرجو تقریبا غیر ممکن است مگر به صورت تصادفی، چون یک هنرجو زمانی را که صرف یافتن یک ساز خوب می کند، حال بسته به زمان صرف شده سلیقه و درک هنرجو نیز دائما در حال رشد و تغییر می باشد و این امر باعث می شود همیشه بین ساز خودش و ساز ایده آل ش فاصله ای را حس کند و این امر تا زمانی ادامه دارد که یک هنرجو به مرحله ی حرفه ای و استادی برسد.

نکته ی قابل توجه برای هنرجویان این است که بدانند سنتور خوب جای خود دارد، اما صدای دلنشینی که از نواختن ساز اساتید می شنوند سهم قابل توجهی از آن مربوط به تجربه، مهارت، پختگی مضرابها و میزان درک اساتید از موسیقی است. صدای ساز استادانی چون فرامرز پایور و پرویز مشکاتیان نه فقط به خاطر ساز آنها بلکه به علل فوق الذکر، از اهمیت و ارزشی بالا برخوردار است چرا که نمونه هایی نیز وجود دارد که آنها با سازی کاملا مشقی نوازندگی کرده اند ولی باز هم صدای ساز آنها شنیدنی و معرف استادی آنهاست. پیشنهادی که اول به خودم بعد به دوستانم دارم این است که، در کنار سعی در شناخت یک ساز خوب به جای اینکه کلی وقت و فکر خود را مشغول کنیم به اینکه ساز خوب چیست و چگونه می توانیم آنرا به دست آوریم، ابتدا به دنبال "خودسازی" باشیم و اینکه هرچه بیشتر برای یک نوازنده ی خوب شدن تلاش کنیم و به دنبال کسب مهارتهای تکنیکی و تاکتیکی (درک جوهر موسیقی) باشیم. طبق گفته ها و شنیده ها و تجربه ی اهل فن، اطمینان داشته باشید که "ساز خوب، نوازنده ی خوب را پیدا خواهد کرد".

 

برداشت از سایت هارمونی تاک نوشته سامان ضرابی

خواندن 15623 دفعه آخرین ویرایش در چهارشنبه, 23 آبان 1397 14:50

دیدگاه‌ها  

فرهاد
سلام..من ی استاد خوب معرفی میکنم کارش ساخت ساز نیست اما واقعا برا هنرجوهاش دل میسوزونه ومیتونه ی ساز خوب برا هنرجوش بياره.. اون دوستی که بالا اون همه تعریف و داده فک کنم خیلی اغراق کرده... استاد همایون شهریاری... بهترین استاد تو بوشهر.. واقعا دل میسوزونه وهيچ و هیچ دنبال پول نیست.. سازی که به دست هنرجوش ميده تا دوروز بعدش تازه پولش و ميگيره.. دیگ خودتون قضاوت کنید
علیرضا
سلام؛ میخواستم یه استاد بزرگ سازنده سنتور بهتون معرفی کنم که 26 ساله کارش ساخت سنتوره سازهاشو اردوان کامکار تایید میکنه؛ استاد جهانگیر انصاری اهل بوشهر هست؛ واقعا تا حالا ساز مثلش ندیدم؛ سازهاش بازاری نیستن چون بیش از حد رو ساخت سازش دقت میکنه درسال فقط 5 سنتور حرفه ای میسازه اونم برای همه کس نه؛ فقط برای کسانی ک واقعا میدونن سنتور چیه؛ از هر چوبی هم استفاده نمیکنه؛ از چوبهای قدیمی حداقل بالای 20سال که کاملا خشک شده؛ چوب گردو یا ازاد یا فوفل؛ این استاد بزرگ رو هنرجوی خوده استاد اردوان کامکار به من معرفی کردن. من باور نمیکردم تا که خودم از شیراز رفتم بوشهر دیدمش ؛الان یکیشو من دارم پیش خیلی از استادان سنتور بردمش واقعا تایید کردن؛ چوبها رو اغلب از صندوقهای قدیمی پیدا میکنه ک کاملا خشک باشه البته چوب ازاد یا گردو یا فوفل هست؛ یه سازشو فرستاده اونور اب خارج از کشور؛ فقط سفارشی میسازه سازای حرفه ایش رو اصلا هم تو کار ساز مشقی نیست؛ خدایش هرکی سازشو نداشته باشه ضرر کرده؛ خدایش نمیخوام تقلا کنم وقتی اردوان کامکار پدر سنتور ایران سازشو تایید کرده دیگه جای حرفی نیست‎ ‎علت اینکه نام این استاد کمتر بر زبانها هست چون سازش بازاری نیست.معتقد هستم هنرجو باید از اوایل شروع به اموزش گوشهاش باید به صدای عالی و خوب عادت کنه
متین
دمتون گرم .لطفا همین روند را ادامه دهید
ستار
خیلی جامع و روان نوشتی .مرسی
mahdi
ممنون از زحمات بي دريقتون.خسته نباشيد
محمد
+1
جامع بود.تشکر
مهدی58
سپاس از مهرتان و راهنمایی گهربارتان

شما نمیتونید نظری درج کنید چون هنوز در سایت لاگین نکرده اید. برای درج نظر حتماً در سایت وارد شوید و یا اگر حساب کاربری ندارید یکی ایجاد کنید.
به این لینک برای ایجاد حساب کاربری مراجعه کنید
ایجاد حساب کاربری و یا ورود به سایت